کد مطلب:164511 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:265

خطبه ی مؤلف
بسم الله الرحمن الرحیم

اكلیل الاكالیل و تاج الاقاویل و حلیة المدالیل و زینة الصحایف و الصفایح و ابهی ما اخترعه القرایح حمد الله الذی من علینا بمنن متظافرة متكاثرة متواترة متوالیة متبالیة جلیلة جمیلة نبیلة؛ اعظمها امتنها، احسنها اصوبها، احكمها اعلاها و اجلالها، اجملها ازینها؛ ان خصنا باطایب المصایب و مصائب الأطایب. سیما غواص قوامیس، تیار بحار الأشجان و المعاطب، الذی هو الفجر الزاهر، و المرجان الباهر، و الزیتون الظاهر، و عین الانسان الذی اوصی الیه الله بالاحسان. و وصف قاتله بالخسارة و الطغیان. و آحد الكفلین فی القرآن، و سبب انزال قصة یعقوب كنعان، سبط الرسول و شبله، و بضعة و ریحانته، و ولده و مهجة قلبه و ثمرة شجره فؤاده: الحسین بن علی المظلوم المغموم المحروم. و الصلوة و السلام علی ابن مكة و منی و ابن زمزم و الصفا، و افضل من طاف و سعی و حج ولیی. و خیر من ائتزر و ارتدی، و انتعل و اختفی، النبی الامی القرشی الهاشمی، المكی المدنی الابطحی التهامی السخی الزكی الرضی المرضی؛ سید السفرآء المرضیین و افضل الأنبیاء و المرسلین محمد و ارومته و عترته اجمعین الأطیبین الاظهرین الأنجبین الاكملین المعصومین.

و بعد: غواص تیار بحار و آباء جهل و نادانی، محمد بن سلیمان الطیب التنكابنی، بر صفایح صحایف خواطر اخلاء ایمانی و اجلاء روحانی می نگارد كه: چون این فقیر


سراپا قصور و تقصیر در علوم عقلیه و نقلیه و حسیه؛ از لغت و نحو و صرف و قرائت و منطق و آداب مناظره و معانی و بیان و بدیع و كلام و حكمت و انشاء و تفسیر و فقه و اصول و درایت و رجال و حساب و هیأت و اصطرلاب و رمل و جعفر و اوفاق و مواعظ و غیر آنها: از نظم و نثر به عربی و فارسی، از شروح و متون و تعلیقات، تالیفات بسیار كه در تعداد زیاده از دویست مصنف است، با نهایت تحقیق و تدقیق از خامه ی كاسر قاصر، سمت ظهور یافت، الحال كه در عشره ی میشومه [1] داخل گشتم قاید توفیق رفیق گردید كه كتابی در مصائب مفاخر آنجاب اطیاب، سید مختار و آل اطهار، به رشته تحریر در آورم؛ با اشتمال [2] بر اسرار و آثار معتبره و اخبار مشتهره به نحوی كه چنانكه فقهاء قواعد عنوان می فرمایند، و از طهارت تا دیات بر آن تفریع [3] می نمایند. همچنین این كتاب مشتمل باشد بر قواعد كلیه در مصایب و جهات كلیه ی مشتركه. از آن پس مصائب جزئیة بر آن مترتب شود. پس استشاره و استخاره به كلام ربانی نمودم این آیه كه مانند وحی منزل بود آمده:

(ان الله یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار یحلون فیها من أساور من ذهب و لؤلؤا و لباسهم فیها حریر - و هدوا الی الطیب من القول و هدوا الی صراط الحمید) [4] .

پس با نهایت شكستگی و پیری و ضعف و نقاهت، استمداد از ارواح عالیه ی ارباب ولایت مطلقه نموده و شروع به تحریر این كتاب نمودم. و نامیدم آن را «اكلیل المصائب فی مصایب الاطایب) و آن را هدیه ساختم مانند ران ملخ به حضرت والی


لواء ولاء، آن كه به او شفاء نازل از سماء و تولایش هر دردی را دوا، و به او استدفاع می شود از هر داء، ثمره ی شجره ی نبوت و ولایت، مركز دائره ی وجود و جود و فتوت، علت غائیه ایجاد هر مهیت، مالك بساتین جنت، مظهر فیوضات و افاضات ربانیه ی سبحانیه، امام محتجب از انظار، غایب از ابصار، ظاهر من حیث الأثار، خلف با شرف خلیل، یادگار اسمعیل، فرزند خاتم جلیل نبیل، پاره ی تن زهرای ازهر، میوه ی دل حضرت حیدر، ولی الله فی السموات و الارضین، القائم المهدی، م ح م د بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، من ذراری الحسن المجتبی بن الصدیقة الكبری فاطمة الزهرا اما، سلام الله علیهم مادام الفلك الدوار و كثر الاعصار.

امید كه در خدمت آن حضرت پسند آید. و عجب عجاب از این تراب [5] نعال اولی الباب، كه مگس وار عرصه ی سیمرغ بلند آشیان را نشان، و با خامه ی كاسر و زبان الكن ابكم قاصر در مقام تحریر و بیان وصف وضع آن جناب برآید، با این كه جمیع اعیان امكان، از توصیف و بیان آن كما هو حقه عاجز باشند. زیرا كه مقام آن بزرگوار و مقام اجداد تا جدار از ائمه ی اطهار نظر به مضمون خیر مشحون «نحن مشیة الله» [6] فحوای خیر انتمای فقره ی پر ثمره ی زیارت جامعه كبیره «السلام علی محال مشیة الله» [7] مقام فعل است. زیرا كه مشیت از صفات افعال است و فعل محیط بر مفعول است، و محاط را چسان توان پی بردن به كنه فعل. پس فهم حقیقت ارباب لواء ولایت، فوق طوق ممكنات است، لیكن به وجه ما و به قدر امكان، به نحوی كه از آن بزرگواران در اوصاف ایشان سمت ظهور یافت، جسارت رفت.


و این كتاب مشتمل است بر اكالیل متعده، تا مطابقه اسم و مسمی پدید آید.



[1] ميشوم: نامبارك، ناخجسته، منحوس.

[2] اشتمال: احاطه كردن.

[3] تفريع: چيزي را فرع كردن.

[4] حج 23:22 و 24.

[5] تراب: خاك.

[6] مستدرك سفينة البحار 96:6.

[7] اين فقره در زيارت جامعه چنين است:«السلام علي محال معرفة الله».